طرح غدیر
- ۱ نظر
- ۰۴ مهر ۹۴ ، ۲۲:۳۶
- ۵۷۴ نمایش
الیس ...اللّه... باحکم الحاکمین؟!
آیا خداوند مقتدرترین و عادلترین حکم فرمایان عالم نیست؟!
١۵ توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی را برای زندگی مومنانه:
١. هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.
٢. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
٣. اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
۵. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
۶. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
٧. تربت، دفع بلا میکند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند.
٨. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود.
٩. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.
١٠. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
١١. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.
١٢. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
١٣. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
١۴. دل های مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل اااا است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."
١۵. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.
داستانکی در رابطه با حق آزادی در انتخاب نوع پوشش خیلی جالبه یه کم طولانیه؛ اما ارزش خوندن داره...
دختره یهویی وسط صحبتهاش با یکی جوش آورد و دم پله های سِلف دانشگاه
میخواست مقنعه ش رو دربیاره! هی داد میزد و حرف میزد!!! داد میزدا؟! داد هم
نه!
دااااااااااااااااااااد!!
حدوداً سه سال پیش بود که ساپورت تنگ و چسبان به عنوان مد در ایران مطرح شد و عدهای هم که جوگیر مد بودند سریعاً ازین مد که مغایر ارزش های اسلامی و ایرانی بود تبعیت کردند.
حالا بعد از سه سال ساپورت دیگه از مد افتاده ولی چرا هنوز عده ای ازون استفاده می کنند؟ نکته جالب اینجاست وقتی بهشون می گفتیم چرا می پوشین؟ جواب می دادند مده و دوستداریم طبق مد تیپ بزنیم.
ساپورتی ها حتی تو گرمای تابستون با پوشیدن ساپورت تنگ شرشر عرق می ریختند و می گفتن برا این می پوشیم که ساپورت خنکه ولی بازم همون آدما توی زمستون سرد هم این مدل تنگ و نازک رو پوشیدند.
همه این ها نشون میده اون عده ای که هنوز ساپورت از مد افتاده رو می پوشند از اولش هم به دنبال مد و خنکی و راحتی نبودن بلکه دنبال جلب توجه و جذب نگاه های هرزه بوالهوسها به سمت خودشون بودند.
همین ساپورتی ها در مقابل انتقاد ها می گفتند به ماچه؟ مرد ها نگاهاشون رو حفظ کنند اما حالا با گذشت سه سال و از مد افتادن ساپورت نشون دادن اونا برعکس دنبال جذب نگاه ها بودند تا عقده کم دیده شدن خودشون رو به نوعی جبران کنند.
راستی خانم ساپورتی، بی کلاسی نیست هنوزم پوششی که از مد افتاده رو می پوشی؟؟؟ حالا امل کیه؟؟؟
پ,ن : خواهرم تو دختری از جنس سیبی، نگاه برای تو کم است، نگاه مریض که جای خود دارد، پس زیبایی درونی خود را پیدا کن و دل بخر...